
تابآوری: دنیای مدرن در برابر جهان در حال گذار
واکاوی تطبیقی پارادایم تابآوری: گسستهای ساختاری میان جهان مدرن و جوامع در حال گذار
مفهوم تابآوری در دهههای اخیر از یک واژه تخصصی در حوزههای مهندسی و اکولوژی به یک دال مرکزی در ادبیات توسعه، سیاستگذاری عمومی و روانشناسی اجتماعی تبدیل شده است. با این حال، تحلیلهای عمیق نشان میدهد که این مفهوم در برخورد با واقعیتهای متکثر جهانی، دچار نوعی دوپارگی ساختاری شده است.
در حالی که در جهان توسعهیافته و مدرن، تابآوری عمدتاً به عنوان توانایی سیستمهای پیچیده برای بازگشت به بهرهوری یا “بازآفرینی” در مواجهه با استرسهای ناشی از تکنولوژی و نوسانات بازار تعریف میشود، در جهان توسعهنیافته یا در حال گذار، این واژه با مفاهیم بنیادین بقا، خروج از تلههای فقر مزمن و حفظ حقوق اساسی انسانی گره خورده است.
این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این تفاوتها پرداخته و نشان میدهد که چگونه پیشفرضهای هستیشناختی، ظرفیتهای اقتصادی و ساختارهای اجتماعی، تجربه تابآوری را در این دو ساحت متفاوت بازتعریف میکنند.
تبیین مفهومی و واگرایی نظری در تعریف تابآوری
ریشههای نظری تابآوری در غرب از “تابآوری مهندسی” که بر ثبات و سرعت بازگشت به تعادل اولیه (Single Equilibrium) تأکید داشت، به سمت “تابآوری اجتماعی-اکولوژیکی” حرکت کرده است که بر پذیرش تغییر و توانایی سیستم برای سازماندهی مجدد (Self-organization) متمرکز است.
در جوامع مدرن، سیستمها به گونهای طراحی میشوند که حتی در صورت وقوع خطاهای بزرگ در بازخورد، رفتار مطلوب خود را حفظ کنند. این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه، تابآوری اغلب در چارچوب “تابآوری توسعه” (Development Resilience) فهمیده میشود. در این رویکرد، تمرکز بر پویاییهای تصادفی رفاه انسانی و توانایی افراد یا جوامع برای اجتناب از سقوط به استانداردهای غیرقابل قبول زندگی است.
تفاوت بنیادین در اینجاست که در جوامع توسعهیافته، پایداری کل سیستم (Population Resilience) بر بقای تکتک اعضا اولویت دارد، اما در ادبیات توسعه، تابآوری مستقیماً با عاملیت فردی و “قابلیتهای” (Capabilities) آمارتیا سن پیوند دارد. این قابلیتها شامل دسترسی به بهداشت، آموزش، اشتغال و امنیت است که فقدان آنها منجر به محرومیت مزمن میشود. در این چارچوب، تابآوری را میتوان با مدلهای ریاضی سیستمهای پویا توصیف کرد که در آن متغیر وضعیت رفاه (W) تحت تأثیر شوکهای تصادفی (ϵ) قرار دارد:
Wt+1=f(Wt,ϵt)
در کشورهای در حال توسعه، هدف سیاستگذاری این است که این تابع از تلههای فقر (Poverty Traps) که به عنوان جذبکنندههای پایدار (Stable Attractors) عمل میکنند، خارج شود.
تمایز در اهداف هنجاری و معیارهای سنجش
در کشورهای توسعهیافته، تابآوری یک ویژگی توصیفی است که لزوماً بار اخلاقی مثبت ندارد (مثلاً یک سیستم دیکتاتوری هم میتواند تابآور باشد)، اما در جهان در حال توسعه، تابآوری دارای بنیادهای هنجاری صریح است: “بیشتر، بهتر است”. این تفاوت در نحوه سنجش نیز مشهود است. در غرب، دادههای طولی (Longitudinal) برای ردیابی خانوارها در طول زمان در دسترس است، اما در بسیاری از کشورهای توسعهنیافته، به دلیل فقدان این دادهها، از روشهای “مقطع عرضی” (Cross-section) برای تخمین رفاه پیش و پس از شوک استفاده میشود تا خانوارها در سه دسته فقیر مزمن، غیرتابآور و تابآور طبقهبندی شوند.
| پارامتر مقایسه | جهان مدرن و توسعهیافته | جهان در حال گذار و توسعهنیافته |
| دکترین حاکم | بازآفرینی ساختاری و بهینهسازی سیستم | خروج از تله فقر و تأمین نیازهای پایه |
| واحد تحلیل | کلانشهرها و زنجیرههای تأمین جهانی | خانوارها، روستاها و جوامع محلی |
| ماهیت تابآوری | فنی، تکنولوژیک و مدیریتی | اجتماعی، انسانی و هنجاری |
| چالش اصلی | پیچیدگی سیستم و فرسودگی مدرن | آسیبپذیری ساختاری و فقدان منابع |
| رویکرد بازسازی | ساختن بهتر (Build Back Better) | ساختن کافی و متناسب (Build Adequately) |
اقتصاد سیاسی تابآوری: از وابستگی به مواد اولیه تا پیچیدگی اقتصادی
تابآوری اقتصادی در جهان در حال گذار به شدت با مسئله وابستگی به صادرات کالاها (Commodity Dependence) و عدم تنوع اقتصادی درگیر است. آمارهای رسمی نشان میدهد که ۸۳ درصد از کشورهای کمتر توسعهیافته (LDCs) به شدت به صادرات محصولات خام مانند نفت، مواد معدنی و محصولات کشاورزی وابسته هستند. این وابستگی باعث میشود که شوکهای خارجی نظیر نوسانات قیمت جهانی، کل پیشرفتهای توسعهای کشور را در مدت کوتاهی نابود کند. به عنوان نمونه، تسونامی سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند، فارغالتحصیلی کشور مالدیو از دسته LDC را هفت سال به تأخیر انداخت.
در مقابل، کشورهای توسعهیافته تابآوری خود را از طریق “پیچیدگی اقتصادی” (Economic Complexity) و ثبات نهادی تأمین میکنند. تحقیقات نشان میدهد که جذب سرریز فناوری از طریق واردات کالاهای واسطهای و سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) مهمترین راهکار برای کاهش شکاف تابآوری میان این دو جهان است. جهانیشدن اگرچه در کشورهای مدرن ممکن است منجر به جابجایی مشاغل صنعتی شود، اما در کشورهای در حال گذار، با تسهیل روابط اقتصادی و اجتماعی، میتواند پتانسیل بازگشت به تعادل را افزایش دهد.
چالشهای فارغالتحصیلی از وضعیت توسعهنیافتگی
کشورهایی که در حال گذار از وضعیت “کمتر توسعهیافته” به “در حال توسعه” هستند (مانند کریباتی و تووالو)، اغلب از فارغالتحصیلی (Graduation) هراس دارند. علت این امر، نگرانی از دست دادن حمایتهای بینالمللی اختصاصی و ترجیحات تجاری است که در صورت وقوع شوکهای اقلیمی یا اقتصادی، تنها پناه آنها محسوب میشود. در این کشورها، تابآوری نه یک حالت استاتیک، بلکه یک فرآیند مدیریتی است که باید از “مدیریت بحران” (واکنشی) به سمت “مدیریت تابآوری” (پیشدستانه) حرکت کند.
| شاخص اقتصادی | کشورهای توسعهیافته | کشورهای کمتر توسعهیافته (LDCs) |
| منبع درآمد اصلی | خدمات پیشرفته و دانشبنیان | صادرات مواد خام و توریسم |
| نسبت بدهی به GDP | مدیریتشده از طریق بازارهای سرمایه | چالشبرانگیز و وابسته به کمکهای مالی |
| ثبات اقتصاد کلان | بالا با نرخ تورم هدفگذاریشده | پایین و حساس به شوکهای ارزی |
| زنجیره تأمین | متنوع و توزیعشده جهانی | متمرکز و آسیبپذیر |
ابعاد روانشناختی: استرسهای مدرن در مقابل حمایتهای سنتی
یکی از پارادوکسیکالترین جنبههای تفاوت تابآوری، در حوزه سلامت روان و روانشناسی اجتماعی نهفته است. در حالی که کشورهای توسعهیافته از سیستمهای بهداشتی پیشرفته و بودجههای دولتی بالا (بیش از ۵۰ دلار سرانه برای سلامت روان) برخوردارند، نرخ اختلالات روانی نظیر اضطراب و افسردگی در این کشورها بالاتر از کشورهای در حال توسعه است. به عنوان مثال، استرالیا و نیوزیلند دارای بالاترین میزان شیوع اضطراب در طول عمر (حدود ۸ درصد) هستند.
در جهان مدرن، “تکنواسترس” (Technostress) به عنوان یک پدیده غالب ظهور کرده است. این استرس ناشی از استفاده فراگیر از فناوری، پیچیدگی مداوم نرمافزارها و تهاجم تکنولوژی به حریم خصوصی (Techno-invasion) است. افراد در این جوامع با نوعی “فرسودگی دیجیتال” روبرو هستند که مرز میان کار و زندگی را از بین برده است. در مقابل، در کشورهای در حال توسعه، اگرچه بودجههای سلامت روان کمتر از ۱ دلار سرانه است، اما مکانیزمهای تابآوری “غیرمادی” نظیر معنویت، پیوندهای خانوادگی گسترده و شبکههای حمایتی محلی، نقش محافظتی قدرتمندی ایفا میکنند.
تفاوت در الگوهای بهبود و بازیابی روانی
تحقیقات سازمان جهانی بهداشت (WHO) نشان داده است که بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانی (مانند اسکیزوفرنی) در کشورهای در حال توسعه، نرخ بهبودی بسیار بالاتری نسبت به کشورهای توسعهیافته دارند. این پدیده به دلیل مدلهای توانبخشی مبتنی بر جامعه (CBR) است که در آن فرد بیمار از جامعه طرد نشده و در فعالیتهای جمعی مشارکت داده میشود. در حالی که در غرب، مدل “پزشکیسازی” (Medicalization) و درمانهای دارویی حاکم است، در کشورهای در حال گذار، رویکرد کلنگر (Holistic) و حمایتهای اجتماعی-مذهبی منجر به نتایج بهتری شده است.
| ویژگی سلامت روان | جهان توسعهیافته | جهان در حال توسعه |
| استرسور غالب | انزوای اجتماعی و تکنواسترس | تروماهای فقر و جنگ |
| مدل درمانی | فردمحور و تخصصی | جامعهمحور و سنتی |
| نقش معنویت | ضعیف یا شخصیسازیشده | کلیدی و منبع معنابخشی به رنج |
| میزان انگ اجتماعی | در حال کاهش (برونریزی راحتتر) | بالا (اما با حمایت خانوادگی بیشتر) |
سرمایه اجتماعی و دانش بومی: ستون فقرات تابآوری در جنوب جهانی
در جهان توسعهنیافته، تابآوری اغلب نه از طریق مداخلات دولتی، بلکه از طریق مکانیزمهای خودجوش و سنتی همبستگی شکل میگیرد. مفاهیمی مانند “گوتونگ رویونگ” در اندونزی یا “هارامبی” در کنیا، نمونههایی از بسیج منابع محلی برای مقابله با بلایا هستند. سرمایه اجتماعی در این جوامع به سه شکل عمل میکند: پیوند دهنده (Bonding) میان اعضای خانواده و دوستان نزدیک، پل زننده (Bridging) میان گروههای مختلف اجتماعی، و رابط (Linking) که پیوند میان جامعه و نهادهای رسمی را برقرار میکند.
در قبایل بومی اندونزی (مانند قبیله لوم)، تابآوری از طریق دانش اکولوژیک سنتی (TEK) تأمین میشود. آنها با استفاده از نشانههای طبیعی (مانند رفتار پرندگان یا تغییر سطح آب) وقوع بلایا را پیشبینی کرده و معماری خانههای خود را (به صورت خانههای روی ستون) برای مقابله با سیل طراحی کردهاند. در منطقه غرب سوماترا، سنت “بادونچک” (Badoncek) به عنوان یک سیستم تامین اجتماعی محلی عمل میکند که در آن تمام اعضای جامعه در بازسازی داراییهای آسیبدیده مشارکت مالی و فیزیکی میکنند.
فرسایش فضاهای اجتماعی در عصر دیجیتال
در مقابل، جوامع مدرن با پدیدهای به نام “نازک شدن اجتماعی” (Social Thinning) روبرو هستند. در این جوامع، فضاهای واقعی برای تعاملات معنادار میاننسلی توخالی شده و جای خود را به پلتفرمهای دیجیتال دادهاند که بر اساس الگوریتمهای سودمحور طراحی شدهاند. این موضوع منجر به کاهش “سرمایه اجتماعی واقعی” و افزایش آسیبپذیری جوانان در برابر بحرانهای هویتی و تنهایی شده است. آمارهای ایالات متحده نشان میدهد که احساس انزوا در میان بزرگسالان، به اندازهای خطرناک است که تأثیری مشابه با چاقی یا مصرف دخانیات بر سلامت عمومی دارد.
تابآوری شهری و عدالت محیطزیستی: تحلیل تطبیقی
در سطح شهرها، تفاوت تابآوری میان شمال و جنوب جهانی در مدیریت ریسکهای اقلیمی و زیرساختهای شهری متبلور میشود. در شهرهای مدرن، تابآوری شهری اغلب به معنای “بهینهسازی متابولیسم شهری” و استفاده از تکنولوژیهای هوشمند برای مقابله با سیل یا موجهای گرماست. اما در شهرهای جنوب جهانی، رشد سریع و بیبرنامه شهری منجر به ایجاد سکونتگاههای غیررسمی شده که در برابر کوچکترین حوادث طبیعی به شدت آسیبپذیرند.
تحقیقات نشان میدهد که در شهرهای توسعهیافته (مانند میامی)، برنامههای تابآوری بیشتر بر “عدالت بازشناختی” (توجه به حقوق گروههای مختلف در فرآیند برنامهریزی) تمرکز دارند، در حالی که در شهرهای در حال گذار (مانند جاکارتا)، تمرکز بر بقای فیزیکی و تأمین مسکن ایمن برای گروههایی است که در مناطق پرخطر زندگی میکنند.
آزمایشهای تابآوری و بازتولید وضعیت موجود
نکته چالشبرانگیز در ادبیات مدرن تابآوری، استفاده از “آزمایشهای شهری” (Urban Experiments) برای شکلدهی به حکمرانی است. منتقدان معتقدند که بسیاری از این آزمایشها، به جای تغییر ساختارهای ناعادلانه، به حفظ وضعیت موجود (Status Quo) و بازتولید واقعیتهای ناعادلانه اجتماعی کمک میکنند. در شهرهای توسعهیافته، این آزمایشها اغلب با هدف افزایش جذابیت اقتصادی شهر انجام میشوند، در حالی که در شهرهای جنوب جهانی، تأکید بیشتری بر گروههای حاشیهای و مشروعیت خروجی (Output Legitimacy) وجود دارد.
| استراتژی شهری | شهرهای توسعهیافته (مانند پاریس، میامی) | شهرهای در حال گذار (مانند کیپتاون، جاکارتا) |
| تمرکز فنی | زیرساختهای سبز و آبی هوشمند | دسترسی به خدمات پایه و ارتقای حلبیآبادها |
| عاملیت | نهادهای دولتی و بخش خصوصی پیشرفته | گروههای محلی و سازمانهای مردمنهاد |
| عدالت | عدالت رویهای و بازشناختی | عدالت توزیعی و بقای فیزیکی |
| چالش اقلیمی | کاهش کربن و بهرهوری انرژی | انطباق با سیل و بیماریهای ناشی از تغییر اقلیم |
نقش نهادهای بینالمللی و توزیع نابرابر منابع انطباق
تابآوری در دنیای در حال گذار به شدت به حمایتهای مالی و تکنولوژیک بینالمللی وابسته است. تخمینها نشان میدهد که نیاز مالی کشورهای در حال توسعه برای انطباق با تغییرات اقلیمی بین ۳۱۰ تا ۳۶۵ میلیارد دلار در سال تا سال ۲۰۳۵ خواهد بود، اما کمکهای فعلی بسیار کمتر از این میزان است. علاوه بر این، بسیاری از مداخلات بینالمللی به دلیل عدم درک “بافت آسیبپذیری” محلی، منجر به نتایج معکوس یا “سوءانطباق” (Maladaptation) شدهاند.
بانکهای توسعه چندجانبه (MDBs) تلاش میکنند تا تابآوری را در تمام مسیرهای توسعه ادغام کنند، اما آنها نیز با محدودیتهای دادهای و نبود مدلهای تجاری شفاف برای سرمایهگذاری در بخش انطباق روبرو هستند. در مقابل، کشورهای توسعهیافته از سیستمهای پیچیده بیمه و بازارهای سرمایه برای توزیع ریسک استفاده میکنند؛ ابزارهایی که در اکثر کشورهای در حال توسعه وجود ندارند و این امر منجر به ایجاد “تلههای بدهی” پس از وقوع بلایا میشود.
انتقال فناوری و مدلهای همکاری جنوب-جنوب
یکی از راهکارهای نوین برای تقویت تابآوری در کشورهای در حال گذار، همکاریهای جنوب-جنوب (South-South cooperation) است. فناوریهای انطباق که در کشورهای در حال توسعه ابداع شدهاند، اغلب با شرایط ژئواقلیمی و فرهنگی دیگر کشورهای مشابه سازگاری بیشتری دارند و هزینه کمتری را تحمیل میکنند. مکانیزمهایی مانند CTCN (مرکز و شبکه فناوری اقلیم) تلاش میکنند تا این انتقال دانش و فناوری را تسهیل کنند، هرچند همچنان شکاف عمیقی در ظرفیتهای تحقیق و توسعه (R&D) میان شمال و جنوب وجود دارد؛ کشورهای جنوب به طور متوسط تنها یکچهارم کشورهای پیشرفته در بخش R&D هزینه میکنند.
نتیجهگیری و افقهای آینده
تفاوت مبحث تابآوری در دنیای مدرن و جهان در حال گذار، بازتابدهنده نابرابریهای عمیق ساختاری در دسترسی به منابع، قدرت و تکنولوژی است. در حالی که جهان مدرن در حال کلنجار رفتن با “بحرانهای معنا”، انزوای اجتماعی و استرسهای ناشی از اشباع تکنولوژیک است، جهان در حال گذار با چالشهای بنیادین بقا، فقر مزمن و آسیبپذیری در برابر قهر طبیعت دست و پنجه نرم میکند.
تابآوری در جهان توسعهیافته به معنای “ثبات در عین تغییر” و بهینهسازی سیستمهای پیچیده است، اما در جهان در حال گذار، تابآوری به معنای “توانایی برای تحول و خروج از شرایط نامطلوب” فهمیده میشود. برای دستیابی به یک تابآوری جهانی عادلانه، ضروری است که:
- مدلهای “بالا به پایین” غربی با دانش بومی و سرمایه اجتماعی محلی در کشورهای در حال توسعه ترکیب شوند.
سیستمهای حمایتی بینالمللی از رویکردهای واکنشی (مدیریت بحران) به سمت رویکردهای ساختاری (تقویت ظرفیتهای تولیدی) حرکت کنند.
سلامت روان در هر دو جهان با رویکردی “جامعهمحور” و فراتر از مدلهای صرفاً پزشکی بازتعریف شود تا بتوان با چالشهای انزوا در غرب و ترومای فقر در شرق مقابله کرد.
در نهایت، تابآوری یک پروژه مشترک بشری است که در آن هیچ کشوری نمیتواند در انزوا به پایداری برسد. زنجیرههای تأمین جهانی و تغییرات اقلیمی، سرنوشت تمام جوامع را به هم پیوند دادهاند و تنها از طریق درک متقابل این تفاوتهای ساختاری است که میتوان به سوی آیندهای تابآور برای تمام ساکنان سیاره گام برداشت.






