رویکردهای نوین مددکاری اجتماعی در ارتقاء تابآوری خانوادگی
مقدمه
در دنیای پرنوسان امروز، تابآوری دیگر صرفاً یک سازهی روانشناختی فردی نیست؛ بلکه یک ضرورت اجتماعی و ساختاری است، بهویژه در نهاد بنیادین خانواده.
خانواده، بهعنوان اولین و مهمترین بستر حمایت اجتماعی، در مواجهه با فشارهای مزمن اقتصادی مانند تورم، کاهش قدرت خرید و نااطمینانی شغلی، اغلب دچار تزلزل میشود.
در این شرایط، مددکاری اجتماعی نوین با تکیه بر رویکردهای سیستمی و توانمندسازی، از یک نقش حمایتی صرف فراتر رفته و به عامل فعالکننده ظرفیتهای درونی خانواده تبدیل میشود.
این مقاله، با الهام از مدلهای تابآوری خانواده (مانند مدل فرایندی و سیستمی وُرش/Walsh)، به بررسی استراتژیهایی میپردازد که خانوادهها را قادر میسازد در بحرانهای مالی، نه تنها “بقا” کنند، بلکه “رشد” نموده و پیوندهای عاطفی خود را تقویت نمایند.
بازتعریف تابآوری: از “تحمل انفعالی” تا “جهش فعال”
مهمترین گام در ارتقاء تابآوری، تغییر پارادایم فکری است. تابآوری به معنای پذیرش درد و رنج نیست؛ بلکه فرآیندی فعال است که طی آن، خانواده از منابع خود برای سازماندهی مجدد و رسیدن به عملکردی بهتر از قبل استفاده میکند (Adaptation and Regeneration).
الف) تمرکز بر “هوش مالی خانواده” (Family Financial Literacy)
بحران مالی فرصتی است تا خانواده از حالت انکار یا ترس خارج شده و به یک تیم تصمیمگیری مالی تبدیل شود.
رویکرد نوین مددکاری اجتماعی، آموزش ابزارهای ساده مدیریت بودجه، اولویتبندی هزینهها و تشخیص ریسکهای مالی را برای تقویت حس کنترل در خانواده، حیاتی میداند.
ب) تقویت روایت مشترک تابآور (Narrative Resilience)
خانوادهها باید در مورد چالش مالی پیشآمده یک داستان مشترک و امیدوارکننده بسازند. به جای تمرکز بر “شکست” یا “کمبود”، داستان باید بر محور “تلاش مشترک”، “خلاقیت” و “همدلی” بنا شود. این روایت، یک سپر دفاعی شناختی در برابر شرم و احساس گناه ایجاد میکند.
ارکان سهگانه مدل تابآوری خانواده (بر اساس رویکرد سیستمی)
برای ارتقاء تابآوری خانواده، باید سه حوزه کلیدی را تقویت کرد:
سیستمهای اعتقادی خانواده (Belief Systems)
در زمان فشار، سیستمهای اعتقادی خانواده در مورد خودشان و جهان زیر سؤال میرود. مددکاری اجتماعی در اینجا بر ترمیم این سه باور تأکید دارد:
- معنابخشی به چالش: بحران مالی یک رویداد تصادفی یا یک تنبیه نیست؛ بلکه یک چالش قابل مدیریت است که میتواند به رشد منجر شود (Post-Traumatic Growth).
- نگاه مثبت به آینده: حفظ خوشبینی واقعبینانه؛ تمرکز بر آنچه میتوانیم کنترل کنیم (تلاش، مهارتآموزی) نه آنچه که نمیتوانیم (تورم، سیاستهای کلان).
- قدردانی از منابع: تمرکز بر داشتهها (سلامت، مهارتها، شبکههای اجتماعی) به جای نداشتهها.
فرآیندهای سازمانی (Organizational Processes)
بحران مالی نظم خانواده را به هم میزند. تابآوری مستلزم بازگرداندن نظم از طریق مکانیسمهای انعطافپذیر است:
- انعطافپذیری نقشها (Role Flexibility): تقسیم مجدد و موقت وظایف مالی و خانگی (مثلاً، در صورت بیکاری یکی از والدین، دیگری نقشهای بیشتری را در خانه برعهده بگیرد یا بالعکس). این انعطافپذیری، از فشار بیش از حد بر یک فرد جلوگیری میکند.
- ثبات و روال (Stability and Routine): حفظ روالهای روزمره و هفتگی (مانند وعدههای غذایی مشترک، اوقات بازی با کودکان) که ساختاری امن برای اعضای خانواده، بهویژه کودکان، ایجاد میکند و حس پیشبینیپذیری را بالا میبرد.
- اتصال با شبکههای حمایت اجتماعی: فعال کردن ارتباط با خویشاوندان، دوستان و سازمانهای مردمنهاد. تابآوری یک فرآیند ایزوله نیست و نیازمند “سرمایه اجتماعی” خارج از خانه است.
فرآیندهای ارتباطی (Communication Processes)
ارتباطات در بحران، مهمترین عامل یا سمیترین عامل هستند.
- ارتباط شفاف و همدلانه: اجتناب از پنهانکاری مالی؛ صحبت با کودکان در سطح درک آنها و پرهیز از ایجاد نگرانیهای غیرضروری. مهمتر از همه، ابراز حمایت عاطفی از همسر/شریک زندگی.
- حل مسئله مشترک (Collaborative Problem Solving): تشکیل “اتاق فکر خانواده” برای تعیین راهحلهای مالی بهجای تحمیل تصمیمات. این رویکرد، حس مشارکت و احترام متقابل را افزایش میدهد.
نقش مددکار اجتماعی نوین: تسهیلگر توانمندسازی
در رویکردهای نوین مددکاری، متخصص دیگر فقط ارائهدهنده خدمات مالی نیست، بلکه یک کاتالیزور برای بیدار کردن قدرتهای درونی خانواده است:
الف) مداخلههای متمرکز بر قدرت (Strengths-Based Interventions)
مددکار به جای تمرکز بر مشکلات (بدهی، بیکاری)، بر منابع و توانمندیهای بالفعل و بالقوه خانواده تمرکز میکند.
پرسیدن سوالاتی نظیر “قبلاً چطور از یک بحران سخت عبور کردید؟” یا “چه مهارتهایی دارید که میتواند به منبع درآمد تبدیل شود؟”
ب) کارکرد حمایتی-آموزشی (Psychoeducational Role)
آموزش تفاوت بین «نیاز» و «خواسته»، معرفی مهارتهای مذاکره برای دریافت تخفیفها یا تعویق بدهیها، و آشنایی با قوانین و خدمات اجتماعی مرتبط با وضعیت اقتصادی فعلی (مانند بیمه بیکاری یا وامهای خرد).
ج) ارتقاء سواد عاطفی (Emotional Literacy)
بحران مالی اغلب با خشم، شرم و افسردگی همراه است. مددکار به خانواده کمک میکند تا احساسات خود را بدون قضاوت و سرزنش بیان کنند و با ابزارهایی مانند «تکنیکهای آرامسازی» و «بازسازی شناختی» (Cognitive Restructuring)، از تبدیل فشار اقتصادی به خشونت خانگی یا سوء مصرف مواد جلوگیری کند.
نتیجهگیری
تابآوری خانوادگی در برابر فشار اقتصادی، دستاوردی خودبهخودی نیست؛ بلکه یک مهارت آموختنی و یک فرآیند سیستماتیک است.
خانوادههایی که در بحران مالی، موفق به تقویت پیوندهای عاطفی خود میشوند، خانوادههایی هستند که آگاهانه بر سه ستون اصلی:
سیستمهای اعتقادی انعطافپذیر، فرآیندهای سازمانی چابک و ارتباطات شفاف و همدلانه سرمایهگذاری کردهاند.
مددکاری اجتماعی نوین، با ارائه ابزارها، دانش و فضایی امن برای گفتگو، رسالت خود را در جهت تبدیل این چالشها به فرصتی برای رشد و انسجام بیشتر خانوادههای ایرانی ایفا مینماید.






